آیا مرد میتواند زن را بلاتکلیف بگذارد؟
در این نوشتار به بررسی هر دومورد از احتمالات فوق می پردازیم :
در مورد اول که مرد بدون هیچ گونه دلیلی زندگی مشترک را ترک نماید و مدت زیادی از وی خبری نباشد از نظر قانونی زن می تواند در این موارد از دادگاه درخواست طلاق را بنماید و در این خصوص مرد عملا نمی تواند از وقوع طلاق جلوگیری نماید.
براساس بند یک ماده 1120 قانون مدنی زن می تواند در صورتی که مرد به مدت شش ماه متوالی و یا 9 ماه متناوب زندگی مشترک را بدون دلیل خاصی ترک نماید و در این مدت نفقه زن را نپردازد ، از دادگاه تقاضای طلاق را بنماید.
در این خصوص زوجه می تواند از استشهادیه محلی و همچنین شهود مطلع در این خصوص استفاده نماید.
این نوع از بلاتکلیفی می تواند به معنای عدم پرداخت نفقه زن و همچنین انجام تعهدات زندگی زناشویی از سوی زوجه نیز باشد. که در این صورت نیز بعد از چند ماه از وقوع این موضوعات زن می تواند از دادگاه تقاضای الزام به پرداخت نفقه و همچنین در صورت عدم پرداخت نفقه تقاضای طلاق را بنماید .
همه این موارد بدین صورت می باشد که صورت روی دادن هر کدام از این موارد زن می تواند در دادگاه به بلاتکلیفی خود اعتراض نموده و تقاضای احقاق حق خود را بنماید .
روش طرح دعوی و احقاق حق در این موارد در دادگاه بدین صورت می باشد که زن ابتدا به سامانه ابلاغ الکترونیک قضائی رفته وبرای خود یک حساب کاربری ایجاد می نماید .بعد از ایجاد حساب کاربری و یا در صورتی که زن قبلا دارای حساب کاربری باشد می تواند شکایت خود را در خصوص نفقه و یا دادخواست ترک زندگی مشترک و صدور حکم به طلاق را در دادگاه ثبت نموده و در این رابطه اقدام نماید .
بعد از دادخواست الزام به پرداخت نفقه زن باید در جلسات دادگستری حاضر شده و در این موارد از حقوق خود دفاع نموده و به بیان موضوع بپردازد . دادگاه نیز طی چند جلسه و در صورتی که هیچ خبری از زوج نباشد اقدام به صدور حکم می نماید . حکم صادره در این موضوع قابل تجدید نظر می باشد و اگر زوج در مدت قانونی که 20 روز بعد از صدور حکم می باشد نسبت به آن تجدید نظر ننماید دادگاه حکم را قطعی نموده و زن می تواند با استفاده از این حکم خواهان طلاق و جدایی از شوهر باشد .
در خصوص مورد دوم که مرد به بهانه بخشش مهریه حاضر به تعین تکلیف زن نبوده و وی را طلاق نمی دهد.و در همه این موارد زن می تواند علیه مرد تقاضای صدور حکم و الزام به پرداخت مهریه را بنماید . الزام به پرداخت مهریه یکی از راههای فشار به شوهر در خصوص تعین تکلیف می باشد اما در این رابطه باید بیان نمود که هدف بیشتر مرد در این موضوع عدم پرداخت مهریه و بخشش آن در ازای طلاق می باشد.
زن در همه این موارد می تواند تا زمانی که در خصوص زندگی مشترک تعیین تکلیف نشده است از دادگاه تقاضای الزام به پرداخت نفقه را نیز بنماید و مرد موظف به پرداخت آن می بلاشد مگر اینگه زن در ابتدای ترک زندگی مشترک به دلیل عدم آشنایی با قانون دچار اشتباه شده باشد ناشزه محسوب شود.
زوج و زوجه در این رابطه می توانند به روش دیگری نیز اقدام به حل موضوع بنمایند بدین صورت که با هم در خصوص کلیه حق و حقوق مالی و غیر ملی به توافق رسیده و با ارادئه دادخواست مشترک طلاق توافقی اقدام به تعیت تکلیف زندگی مشترک بنمایند .
هم اکنون بیشتر مردم طلاق توافقی را مساوی با بخشش مهریه از طرف زن می دانند و این در حالی است که صرف طلاق توافقی به معنای بخشش مهریه و حقوق مالی نبوده وزن و مرد می توانند در این رابطه به تفاهم برسند که مرد به روش دیگری مهریه را بپردازد و یا زن در ازای مهریه حق حضانت و طلاق را بگیرد و همه این موارد بستگی به توافقات فی مابین زن و شوهر دارد.
در این رابطه زن اگر به هر دلیلی در زندگی مشترک دچار بلاتکلیفی باشد می تواند از وکلای حرفه ای در مورد طلاق استفاده نموده و در سریعترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه خود را از بلاتکلیفی در این مورد خلاص نمایند .